احمد اعطا با نام ادبی احمد محمود (۴ دی ۱۳۱۰، اهواز – ۱۲ مهر ۱۳۸۱، تهران) نویسندهٔ معاصر ایرانی بود. او را پیرو مکتب رئالیسم اجتماعی میدانند. معروفترین رمان او، همسایهها، در زمرهٔ آثار برجستهٔ ادبیات معاصر ایران شمرده میشود
مجموعه داستان دیدار اثر احمد محمود، شامل سه داستان کوتاه مجزا است که در فضایی بومی و پس از کودتای 28 مرداد رخ میدهند. در هر سه داستان، شاهد حضور پررنگ مادر به عنوان عنصری محوری هستیم که با محبت بی دریغ و در عین حال درد و رنج خود، نقشی کلیدی در زندگی شخصیتهای داستان ایفا میکند. در کنار مادر و کاراکتر بی مانندش ، پسر هم نقش مهمی دارد . پسران داستان های اول و سوم ، احتمالا باید کارگرانی عضو حزب توده بوده باشند که پس از کودتا و نابودی حزب و دستاوردهایش ، دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند . مبارزه آنان دیگر شعار نویسی نیست . مبارزه آنان تنها در خشونت و آن هم عریان ترین شکل آن یعنی ترور خلاصه می شود و البته آنان عواقب خشونت خود را هم پذیرفته اند . داستان آخر کتاب ، بازگشت ، داستان جوانی ایست که دوران زندان و تبعید او تمام شده و پس از 5 سال ، نزد خانواده به اهواز باز می گردد . گرشاسپ یا شاسپ داستان ، اهواز را بسیار متفاوت تر و مدرن تر از پنج سال قبل می بیند . آمریکایی ها که در زمان مصدق ، هیچ گونه همکاری مالی با او نداشته و حتی پول های ایران را هم مسدود کرده بودند ، پس از کودتا سرمایهگذاریهای گستردهای در ایران انجام دادهاند. این سرمایهگذاریها منجر به نوسازی و مدرنیزاسیون برخی از بخشهای شهر اهواز شده است. شاسب نمونه کامل یک فرد ذوب شده در حزب و آرمانهای آن است که هیچ گونه تغییری را نمی پذیرد . او راهی را می رود که سرانجامش مشخص است . بازگشت را گرچه ادامه داستان خالد در همسایه ها و سپس داستان یک شهر دانسته اند اما شاسب خانواده و دوستان و فامیلی متفاوت دارد . برای نمونه غلام پسر خاله خالد که در همسایه ها پاسبان است و در میدان تیر ، کشته شده ، در داستان بازگشت هم پسر خاله شاسب است . او که در همسایه ها رابطه خوبی با پسر خاله ندارد در بازگشت ، افزون بر نسبت فامیلی ، دوست صمیمی شاسب هم هست . بنابراین بازگشت را شاید نتوان ادامه داستان خالد ، بلکه ادامه داستان فردی دانست که مانند خالد زندانی شده و پس از تبعید به شهر خود باز می گردد . در حقیقت مبارزه اصلی زیستن در شرایط جدید است . محمود هم جامع�� و هم فرد را در فضای پس از کودتا شکست خورده می داند ، جامعه از آن رو که آرمانهای خود را فراموش کرده و فرد از این جهت که به آرمانهای خود سخت وفادار است . شاید سرنوشت شاسب را هم ، همین تناقض عجیب تعیین کرده باشد .
با وجود اینکه دیدار در مقایسه با همسایهها و دیگر آثار برجسته محمود جایگاهی به عنوان یک شاهکار ادبی ندارد، اما داستان هایی نسبتا جذاب و گیرا با شخصیتهای به یاد ماندنی ارائه میدهد. تلاش محمود را برای به تصویر کشیدن جامعه پس از کودتا ، جامعه ای که با وجود پیشرفت های ظاهری ، در باطن مریض و بیمار است و در آتش می سوزد ستودنی ایست .
حال و هوای داستانای احمد محمود منو یاده نقالای قدیم میندازه، اونایی که تو شهرهای کوچیک معرکه میگرفتن و قصه میگفتن، همونقدر بومی و از دل زندگی روزمرهی مردم .. داستان اول و سوم رو دوست داشتم. قصهی بازگشت فضایی نزدیک به رمان مدار صفر درجه داره، با همون سبک روایت و همون دغدغه ها. حتی شخصیت مادربزرگ هم در هر دو داستان مشترکه. فکر میکنم نویسنده این داستان رو بر اساس تجربهی شخصیش از زندان بعد از کودتای ۲۸ مرداد نوشته، گرشاسب قصه تازه از زندان به اهواز برگشته و ۵ سالِ بعد از کودتا رو تبعید بوده. یه نکتهی جالب دیگه هم گفتگوهای راوی با قهرمانهای داستان لابهلای متن بود. به شخصه این سبک نوشتاری رو تا بحال جایی نخونده بودم و کلی باهاش کیف کردم. البته اوج خودنمایی این روند گفتگوها تو داستان "کجا میری ننه امرو" مشخصه. میخواستم سه ستاره بدم اما بنظرم اگر از داستان دیدار چشم پوشی کنم لیاقت ۴ ستاره رو داره :)
مجموعه سه داستان کوتاه از «احمد محمود»، نخست: «کجا میری ننه امرو»: پیرزنی پسرش «امرو» تیر خورده، و دستگیر شده، و «ننه امرو» در به در میزند، تا از سرنوشت پسرش خبری بگیرد. دوم: «دیدار»: پیرزنی که خواهرش فوت کرده، و اکنون میخواهد به هر قیمتی برای مراسم او به جنوب برود. سوم: «بازگشت»: مردی که از تبعید بازگشته ولی باز هم سر ناسازگاری دارد
کتاب حاضر متشکل از دو داستان متوسط و یه رمان کوتاه تقریباً 35 هزار کلمه ای هست که اگر سال 1380 رو که سال فیپا گرفتن کتابه حوالی زمان نگارشش بدونیم [اصلاحیۀ بعدی، پیرو تذکر یکی از دوستان: ظاهراً سال نگارش 1369 هست و شاید در قالب کتاب مستقل بعداً چاپ شده. اصلاً شاید آخر خود این رمان گفته باشه. یادم نیست] ، میشه گفت که جزو آثار متأخر احمد محمود هستن هر سه قطعه. در این کتاب احمد محمود از تکنیک روایت رئالیستی ماوقع بیرونی و دیالوگ ها فاصلۀ زیادی گرفته و به سبک رمان های مدرنیستی رفته به سمت اینکه جهان رو از کانون راویان نامعتبری ترسیم کنه که به آنچه میبینن رنگ و بو و حال و هوای ذهنی خودشون رو اضافه میکنن. این مسئله رو احمد محمود توی دو داستان اول از طریق نوعی تکنیک گفتگوی درونی انجام میده که در کارهای خودش (و تا جایی که خوندم در کارهای دیگران) سابقه ای نداره و نو و تازه س. در رمان «بازگشت» هم شکل اندکی متفاوت تر و شاید بشه گفت پیشرفته تری از همین تکنیک رو به خدمت ترسیم فضا و پیشبرد پیرنگ قرار میده و البته در این رمان، از تکنیک های متافیکشن و روش های پسامدرنیستی و خودارجاعی هم برای روایت استفاده میکنه. دو داستان اول کتاب خواندنی هستن و ارزشمند، منتها به نظر من رمان موجود در این کتاب شاید یکی از مهم ترین آثار احمد محمود باشه و چقدر حیف که این اثر در قالب یه رمان مجزا چاپ نشد و همین باعث شد که تا حد زیادی ندید گرفته بشه و در زمرۀ رمان های احمد محمود در نیاد (هرچند در قالب رمانی مستقل به آلمانی ترج��ه و چاپ شده).
رمان «بازگشت» دربارۀ کسیه که بعد از پنج سال تبعید به زادگاه خودش برمیگرده با این قصد که زندگی خودش رو از نو بسازه و سیاست رو بذاره کنار؛ که کار کنه و شهروند معمولی ای باشه و بتونه به خانواده ش کمک کنه؛ به همین دلیل خیلی ها این اثر رو جلد سومی میدونن که ختم دهندۀ «همسایه ها» و «داستان یک شهر» هست؛ هرچند شخصیت اصلی نام متفاوتی داره و تجربه ها و یادآوری ها و خاطرات و خانواده ش یکی نیستن با چیزهایی که در دو رمان دیگه خوندیم. در هر حال، شخصیت اصلی (که به نظرم میشه نوعی قهرمان مسئله دار تمام عیار دونستنش- اگه بخوام از واژگان و ایده های دکتر محمد راغب وام بگیرم) زود متوجه میشه که کنار گذاشتن سیاست به این راحتی ها هم نیست؛ که جامعه وقتی تو رو هُل داد اون سوی مرزهای خودش، دیگه به این راحتی ها راهت نمیده تو و اَنگ هایی رو که بهت خورده به این راحتی ها برنمیداره از روت. وصف تردیدها و حسرت ها و حالات درونی «شاسب» که کم کم به سوی جنون میره، به نظرم جزو درخشان ترین توصیفات درونی و روانشناختی در فیکشن فارسی محسوب میشه.
غیر از اینها هم، پایان بندی های احمد محمود در سه قطعۀ این کتاب حیرت انگیزه؛ مخصوصاً این حیرت انگیزی در «کجا میری ننه اَمرو» و «بازگشت» خودش رو نشون میده.
در سبک و روال احمد محمود، «واقعیت داستان» همان «واقعیت عینی»، «واقعیت اجتماعی یا تاریخی» نیست - گرچه اگر رئالیسم را نه یک سبک که بینش بدانیم «احمد محمود» یکی از رئالیست ترین نویسندههای ما است ـ او در سه داستان مجموعه «دیدار»، راوی نیست. نباید هم باشد. مورخ یا جامعه شناس هم نیست. هنرمندی است که میگزیند، تغییر میدهد، نمونه سازی میکند، گاه تا ژرفای روان شناسی فردی نبش میزند، گاه تیپ می سازد، درون و برون، زمان خطی و دایره ای و ... را به کار میگیرد و گاه با چند «تاش» رنگی موجز اما گویا، روابط اجتماعی را با تمامی پیچیدگیهای آن تصویر می کند، گاه در روند داستان دخالت میکند. میپرسد، در قالب «وقایع نگار»، «راوی»، «صداهای درونی آدمهای داستان» و... و این همه را ، اما، بر نیاز «واقعیت داستان» بر منطق ساختار و بافت داستان است که بسط می دهد.
فرج سرکوهی - مجله آدینه ۵۳ - دی ماه ۶۹ ________________________________ برای من اما، در هر سه داستان این مجموعه، «مادر» شخصیتی ویژه بود. اول مادری که در به در به دنبال فرزند خود میگردد و چشم انتظار اوست. دوم مادری که خواهر صیغه ای خود را از دست داده و دائم در فکر این است که چرا فرزندی که با خون دل بزرگ کرده همراهیش نمیکند. و سوم مادری که برای امرار معاش خانواده خیاطی میکند تا فشار را از پسرش که تازه از تبعید برگشته بردارد و پسر دیگرش بتواند درسش را بخواند.
امتیاز من به هر داستان: کجا میری ننه اَمرو؟ ★۵ دیدار ★۴/۵ بازگشت ★۵ ________________________________ چهارم شهریور هزارو چهارصدو دو
یادآوری، یادآوریِ خونی که ریخته می شود روی آسفالت و با هرچه آب است پاک نمی شود. نمی خواهد پاک شود. مادری که تنِ بچه اش، نشت کرده خون، سوراخ شده آخر، بدنش، گوشت چه تاب می آورد رو در روی سربْ داغ. مگر نگفته است که سربْ داغ می شود برای روز جزا. پاداشِ ستمکاران، پس آنکه سرب می زند، می ریزد، پس حق با اوست؟ آنکه پِی را سست می سازد که متر��پل بریزد روی سرِ هرچه آدم است حق با اوست؟ حق؟ با مادری است که سهمِ بچه اش سوراخ های روی تن است؟ مادری حق است؟ حقِ مادر به گردن کیست؟ پس داستان نخست حکایت همین سرگردانی است در پِی حقی که فرزند نیست. ننه هاجرِ سرگردانِ داستان را همین جا همین اکنون نگاهش کن که هلش می دهد روی میلگرد و حاشا که مادر مگر حق دارد؟ داستان دوم وازدگی است و باز یادآوری اما این بار به شکلی دیگر به رواتی دیگر در پی زندگی ای که دیگر نیست و داستان سوم، بازگشت، سرخوردگی ناتمامِ همیشه است برای همان بچه ای بچه هایی که در خیابان می بالند و خیابان جایگاهِ خوابِ ابدی است یا روانه ی آن کنج ها که تاریک است و سراسر میله. چرا سوگواری و ویرانی ات تمام نمی شود خوزستانِ جانِ ایران؟ چرا دست از جانت بر نمی داریم بس که مُردی کف خیابان ها. به دست عراقی های بی شرف و بعد به دست نابه کار مردمان؟ چرا نمی شود تمام چند شب نفسم حبس بوده است با خواندن هر خط و چگونه زیستم لابه لای هر داستان. داستانِ ما داستان های احمدِ محمود. و این توفیری است که داستان نویسی اکنون ما دارد با آنچه که بوده است دستِ کم. چه تراش خورده و چه درست همه چیز به جای خود است در هر داستان و چه تصویر و توصیفی و خیالی می گذرد در هر خواندن. شگفتا از چیزهایی که از محمود می خوانیم، خوانده ایم و هر بار گویی به شکلی می شود روایت های او را از نو خواند که او از خود زندگی از خود انسان نوشته است. چه خواندنِ لذب بخش و پُر دردآوری. چه شرجیِ نفس گیرِ ناتمامی، صبح رفتیم دریا، پاهامان تاول زده بود و دانهیلِ سبک تمامِ خیالِ ما را سنگین کرده بود.
این کتاب اولین کتابی بود که از احمد محمود خوندم و باعث شد که بخوام در اولین فرصت بقیهی کارهاش رو هم بخونم. چیزی که برام خیلی جالب بود دیالوگهایی بود که راوی داستان با شخصیتها داشت و تونسته بود بدون تغییر زاویهی دید از هر دو جنبهی اول شخص و سوم شخص به ماجرا نگاه بکنه.
احمد محمود یک قصه گوی بومی ست، با روایت هایی خطی و مضامینی سخت اجتماعی. آثار محمود اگرچه در ادبیات معاصر ما قابل تامل اند، اما در مقایسه با ادبیات امروز جهان، مقام بلندی نصیبشان نمی شود. با این همه اگر حوصله ای باشد و حال و هوایی برای شنیدن خاطرات پدر بزرگ از جنگ و کودتا و طبقات محروم و... خواندن آثار احمد محمود در رده ی بالای اولویت هاست. او از نسلی ست که بیش از ادبیات، به جامعه گرایی و مردم گرایی گرایش داشتند (از جمله محمود دولت آبادی). زبان احمد محمود ساده، شیرین و خودمانی ست. این ویژگی در برخی از داستان های کوتاهش مانند "پسرک بومی" و هم چنین در اولین رمانش "همسایه ها"، چشمگیر است. همسایه ها بهترین اثر بلند احمد محمود و دلچسب ترین کار اوست. در "داستان یک شهر" و به ویژه در "زمین سوخته"، این "مردمی" بودن و "اجتماعی نویسی"، صمیمیت قلم او را خفه کرده است، و عبارات، گاه به شعار تبدیل می شوند. در "مدار صفر درجه" دوباره از اجتماعی نویسی فاصله می گیرد. با این همه "مدار صفر درجه" هم از هر لحاظ، پایین تر از "همسایه ها" ایستاده است.
مجموعه ی دیدار جزو کارهای خواندنی احمد محمود است که صمیمیت قلمش بر "مردمی" بودن او می چربد.
ديدارشامل دو داستان كوتاه و داستان نسبتاً بلند بازگشت؛ آخرين داستان اين كتاب و سر انجام قصه خالد همسايه و داستان يك شهر پس از پايان تبعيد و بازگشت به شهر وخانه شهرى كه جنب وجوش آزادى و شور سياسى قبل سالهاى تبعيد وسال٣٢در آن فراموش شده،مردمانى كه انگار نه چيزى را از دست داده اند و نه دنبال چيزى بودند.. و شخصيت اصلى قصه كه مي بيند اين همه تلاش ،رنج و مصيبت و سختى نتيجه اى نداشته و حاصلش شده درگيرى ذهن و افكار هرزه و نبودن فردايي روشن و تباهى زندگى وعمر
و این انتهای سفر من در دنیای رنجور احمد محمود بود. این آخرین کتاب موجود از او بود که خواندم و تنها سفری بود که از کوتاهیاش حسرت میخورم. شاید احمد محمود کمکار بهنظر برسد، اما تکتک داستانهایش در دنیای ادبیات جهان، هل من مبارز میطلبند. مطمئنا، اگر عمری باشد، باز هم به جهان او که حالا در قلب من گوشهای دنج را مال خود کرده، سری میزنم.
به اندازه داستان های قبلی که ازشون خونده بودم خوب نبود چند داستان نسبتا کوتاه در قالب یک کتاب با همان دید اجتماعی که در داستان های احمد محمود وجود دارد
ــ دنیا علیه ما توطئه کرده بود شاسب، دنیا ! _ یعنی سرنوشت ما جایی دیگه رقم زده میشه؟ _ ینطور خیال می کنم! _ پس مردم کشک؟! _ ای خدا عمرت بده شاست. بیسوادن مردم! بیسواد و احساساتی! _ با این حال خیلی هشیارن - نشان دادن! _ هشیاری محدود! در حد نفع روزانه، خیلی م زود گر میگیرن! علتش م بیسوادیه. حتی یک صفحه تاریخ م نخوندن، رادیو هم بهشان اطلاعات غلط میه - دروغ! _ این بی انصافیه در حق مردم! - مردم خوبن! _ خوب بودن و عمیق بودن دوتاست. مردم باید یاد بگیرن بخونن! _ آخه اینم وسیله می خواد، وقت می خواد، رفاه می خواد. _ نگفتم که نمی خواد _ با این حرفت گرفتار دور باطل می شیم! _ هستیم! _ سوارد برا زندگی بهتر - وقت و زندگی بهتر برا خوندن و فهمیدن. _ این دور بسته را باید شکست! _ حرف بیربط می زنی! _ بیربط نیست شاسب. مردم آزادی را نمیشناسن. پس کودتا چیزی ازشان نگرفته که ناراحت باشن! _ به قول پسرخاله: حرف مفت!
احمد اعطا با نام ادبی احمد محمود (۴ دی ۱۳۱۰اهواز - ۱۲ مهر ۱۳۸۱تهران) نويسندهٔ معاصر ايرانی بود. او را پیرو مکتب رئالیسم اجتماعی میدانند. معروفترين رمان او همسايهها ، در زمرهي آثار برجستهي ادبيات معاصر ايران شمرده ميشود نخستين داستان خود را در 1333 نوشت و با نام صب ميشه در مجله اميد ايران چاپ کرد. نام احمد محمود را هم پس از اولين داستانش که با نام احمد احمد چاپ شده بود، به اصرار تحريريه اميد ايران انتخاب کرد.
خودش می نويسد « اگرچه در مشاغلی که لازمه تامين هزينه زندگی بود ناپايدار بودم، ولی در انديشيدن به نوشتن پايدار و حتی سمج ».
همين سماجت بود که او را واداشت تا نخستين مجموعه داستان خود را که مول نام داشت، در 1336 چاپ کند.
از اين زمان احمد محمود به نويسنده داستان های کوتاه شهرت يافت و تا سال 1353 که نخستين رمان خود همسايه ها را چاپ کرد صرفاً داستان کوتاه نوشت. دريا هنوز آرام است سال 1339 ، بيهودگی سال 1341، زائری زير باران سال 1346، پسرک بومی و غريبه ها سال 1350 نام مجموعه داستان هايی است که او پيش از نخستين رمانش منتشر کرده بود.
و روز جمعه، دوازدهم مهر ماه سال 1381، بهدنبال يک دورۀ بيماري سخت ريوي، در بيمارستان مهراد، در تهران درگذشت
مجموعه داستانها
* مول (۱۳۳۸) * دریا هنوز آرام است (۱۳۳۹) * بیهودگی (۱۳۴۰) * زائری زیر باران (۱۳۴۷) * از دلتگی (۱۳۴۸) * پسرک بومی (۱۳۵۰) * غریبه ها (۱۳۵۲) * ديدار (۱۳۶۸) * قصه آشنا (۱۳۷۰) * از مسافر تا تبخال (۱۳۷۱)
رمانها
* همسايهها (۱۳۵۳) * داستان یک شهر (۱۳۶۰) * زمین سوخته (۱۳۶۱) * مدار صفر درجه (۱۳۷۲) * آدم زنده (۱۳۷۶) * درخت انجیر معابد (۱۳۷۹)، برندهٔ دورهٔ اول جایزهٔ هوشنگ گلشیری به عنوان بهترین رمان.
کتاب «دیدار» شامل سه داستان از این نویسنده با عناوین: «کجا میروی ننه امرو؟»، «دیدار» و «بازگشت» است. زبان داستانهای این کتاب همچون دیگر آثار این نویسنده، محاوره و ساده است.کتاب «دیدار» نیز که عنوان خود را از داستانی با همین عنوان در کتاب گرفته است با زبان و نثری ساده به روایت داستانیهای از مردم خطه جنوب کشور میپردازد که هر کدام از آنها دغدغهها و مصائب خاص خود را دارند. شخصیتهای هر سه داستان با چیرهدستی پرداخت شدهاند و چنان خاکستری و همدلیبرانگیز هستند که مخاطب اثر هرگز داستان زندگی آنها را فراموش نخواهد کرد. http://sarbook.com/product/297778
مجموعه سه داستان کوتاه: کجا میری ننه امرو، دیدار و بازگشت. داستان اول بد نیست، اما دیدار چنگی به دل نمیزند. اما بازگشت را اگر تحمل صفحات شلوغ و پرهمهمه ابتداییاش را بیاوری، جذاب و پر کشش است.
. #معرفی_کتاب دیدار.کتابی شامل سه داستان از احمد محمود. از قلم زیبای احمد محمود قبلا گفتم خب این کتاب هم به همون خوبیه. نکته جالب این سه داستان، تغییر راوی و زاویه دید تو داستانه که تو هر سه تا تکرار شده و نویسنده با گیومه این بخش ها رو از هم جدا کرده. خلق موقع��تی که نویسنده با این کار وارد داستان کرده، کتاب رو از حالت صددرصد رئال خارج کرده و به خواننده اجازه داده وارد ذهن شخصیت ها شه. داستان اول، کجا میری ننه امرو، روایت پیرزنی بی کس و تنهاس که شبونه پسرش رو دستگیر کردن. پیرزن برای پیدا کردن خبر و اثری از پیرس به هر دری میزنه و در نهایت با خبر بدی مواجه میشه. خبری که تمام اهالی میدونستن و جرات نداشتن به پیرزن بگن. داستان دوم، داستان دیدار، کمی از فضای اجتماعی و اعتراضی نویسنده فاصله گرفته. تو این داستان با ماجرای پیرزنی روبه رو هستیم که بعد از شنید خبر فوت خواهری که در اصل صیغه خواهر خواندگی بینشون خونده شده، از تهران به اهواز میره. تو راه خاطراتشون رو مرور میکنه و تو این مرور خاطرات، خواننده رو با فضای ایران تو سال های دهه سی از دید زنی عامی همراه میکنه. داستان سوم و داستان بازگشت که به عنوان رمان هم چاپ شده، داستان مردی هست که بعد از ملی شدن نفت و کودتای بیست و هشت مرداد، تبعید میشه. شاسب بعد از پنج سال از تبعید برمیگرده شهرش اهواز. شعری که تو این پنج سال خیلی تغییر کرده. آدمایی که رنگ عوض کردن و شاسبی که دیگه نه موقعیت اجتماعی سابق رو داره نه جایی برای کار کردن. این سه داستان هم مثل بی آثار نویسنده به جامعه زمان خودش و مشکلات جامعه اشاره داره. سختی مردم فرودست جنوب و اعتراصشون به شرایط نابسامان اجتماعی و اقتصادی رو به زیبایی بیان کرده و خوندنس رو توصیه میکنم.
این کتاب شامل دو داستان کوتاه و یک داستان نسبتا بلند است که اکثر حجم کتاب را به خود اختصاص داده داستان اول روایت مادریست که در پی فرزند دستگیر شده اس در مالیخولیا و تنگدستی روی به هر کس و ناکسی میزند دریغ از آن که فرزندش اعدام شده . داستان دوم در خصوص زنی جنوبی که خواهر صیغه ایش فوت شده و در پیری از تهران با اتوبوس به سمت مراسم سوم عزیز از دست رفته اش میرود و خاطراتش را یاداوری و داستان سوم داستان شاسب (گرشاسب) پسر سی و یک ساله ایست که پس از کودتای بیست و هشت مرداد به زنذان افتاده و سالها بعد به خانه برگشته و با بی کاری و خفقان دست و پنجه نرم میکند .
قلم احمد محمود در این جا هم همچون سایر کتاب هایش قدرتمند و شگفت انگیز است.
من طرفدار داستان کوتاه نیستم و فکر نمیکردم که خوشم بیاد از کتاب.خصوصا احمد محمود که داستان های بلند و توصیفات و جزئیاتشو خیلی دوست داشتم.انگار احمد محمود برای من نویسنده داستان کوتاه نیست یعنی نمیتونه که همه چیزو هول هولکی و سریع تو داستان کوتاه بذاره و مفهومو خوب برسونه. (البته این نظر منه) با این همه دوست داشتم که داستان بازگشت توی یه کتاب جدا و مفصل و کامل باشه تا لذتش دوچندان بشه . در مجموع کل کتاب من کجا میری ننه امرو و بازگشت رو دوست داشتم. کاش داستان خالدو تا آخر عمرش پیش میرفت، قابلیتشو داشت.
داستان آخر، بازگشت، واقعا خوندیه. داستان گرشاسب تحقیر شده و زندانی شده پس از کودتای بیست و هست مرداد و ذهن اشفته و پریشان اون در مقابله با تغییرات بزرگی که در پنج سال حبس اتفاق افتاده. داستان شاید در چند صفحه اول دسوار خوان به نظر بیاد اما یکم حوصله کنید و دل بدید قشنگ به دل می شینه. هجوم نظام سرمایه داری آمریکایی بعد از کودتا و سرکوب طرفداران نهضت مصدق و فشار و نظارت دستگاه حکومتی پهلوی به خوبی تو این داستان به تصویر کشیده شده. واقعا ارزش داره ازش یک فیلم بسازن.
مجموعه داستان کوتاه دیدار شامل سه داستان کوتاه به نامهای «کجا میری ننه امرو؟»،«دیدار»و«بازگشت» است که داستان بازگشت طولانیتر از دو داستان دیگر است. نکته جالب داستانها وجود شخصیت وقایعنگار هست که با دیگر شخصیتهای داستان در ذهنشان گفت و گو میکند، گرههای داستان را باز میکند و باعث رفع ابهام میشود. مانند شخصیت نویسنده در کتا�� کولی کنار آتش.
دیدار ، داستان سفر پیر زنی به مقطعی سرنوشت ساز از گذشته خویش است . این سفر مجازی ، همزمان با سفر واقعی او به موطن مادری خویش اتفاق می افتد . نسخه صوتی این کتاب با لینک زیر قابل دسترسی است : B2n.ir/a23050