Mohammad Hrabal's Reviews > تونل
تونل
by
by
عبارت «روزگار خوش گذشته» به آن معنی نیست که اتفاقات بد در گذشته کمتر رخ میدادند، فقط معنیاش این است که- خوشبختانه- مردم به آسانی آن اتفاقات را از یاد بردهاند. ص 11 کتاب
وقتی مشهور باشی فروتنی برایت آسان است. ص 14 کتاب
در سیارهای که ملیونها سال است با شتاب به سوی فراموشی میرود، ما در میان غم زاده شدهایم؛ بزرگ میشویم، تلاش و تقلا میکنیم، بیمار میشویم، رنج میبریم، سبب رنج دیگران میشویم، گریه و مویه میکنیم، میمیریم، دیگران هم میمیرند، و موجودات دیگری به دنیا میآیند تا این کمدی بیمعنی را از سر گیرند. ص 51 کتاب
زندگی یک روند بنا کردن خاطرات آینده است. ص 75 کتاب
از تنهایی نمیترسم! آن را خدایگونه میبینم. ص 106 کتاب
زندگی کابوسی دراز مدت است، اما کابوسی که ما میتوانیم با مرگ از آن رهایی یابیم- و به این گونه از آن کابوس بیدار شویم. اما بیداری نسبت به چه چیز؟ تزلزل و دو دلی من نسبت به غوطهور شدن در مطلق و نیستی ابدی، هر گاه که دچار وسوسهی خودکشی میشدم، مرا از این کار بازداشته بود. با همهی اینها انسان از روی ناچاری به زندگی میچسبد و سرانجام ترجیح میدهد که از نقصانهای زندگی، رنج و درد و پستی آن را تحمل کند و به اتکای اراده تن به گریز از این سراب را ندهد. ص 107 کتاب
من به طور بیمنطق و ابلهانهای در برابر مانعی مبارزه و تلاش میکنم که مرا از رسیدن به هدفی ضروری یا ارزشمند باز میدارد؛ با خشم و عصبانیت شکست را میپذیرم، و دست آخر بعد از مدتی در مییابم که سرنوشت به درستی حرف آخر را زده بود. ص 148 کتاب
وقتی مشهور باشی فروتنی برایت آسان است. ص 14 کتاب
در سیارهای که ملیونها سال است با شتاب به سوی فراموشی میرود، ما در میان غم زاده شدهایم؛ بزرگ میشویم، تلاش و تقلا میکنیم، بیمار میشویم، رنج میبریم، سبب رنج دیگران میشویم، گریه و مویه میکنیم، میمیریم، دیگران هم میمیرند، و موجودات دیگری به دنیا میآیند تا این کمدی بیمعنی را از سر گیرند. ص 51 کتاب
زندگی یک روند بنا کردن خاطرات آینده است. ص 75 کتاب
از تنهایی نمیترسم! آن را خدایگونه میبینم. ص 106 کتاب
زندگی کابوسی دراز مدت است، اما کابوسی که ما میتوانیم با مرگ از آن رهایی یابیم- و به این گونه از آن کابوس بیدار شویم. اما بیداری نسبت به چه چیز؟ تزلزل و دو دلی من نسبت به غوطهور شدن در مطلق و نیستی ابدی، هر گاه که دچار وسوسهی خودکشی میشدم، مرا از این کار بازداشته بود. با همهی اینها انسان از روی ناچاری به زندگی میچسبد و سرانجام ترجیح میدهد که از نقصانهای زندگی، رنج و درد و پستی آن را تحمل کند و به اتکای اراده تن به گریز از این سراب را ندهد. ص 107 کتاب
من به طور بیمنطق و ابلهانهای در برابر مانعی مبارزه و تلاش میکنم که مرا از رسیدن به هدفی ضروری یا ارزشمند باز میدارد؛ با خشم و عصبانیت شکست را میپذیرم، و دست آخر بعد از مدتی در مییابم که سرنوشت به درستی حرف آخر را زده بود. ص 148 کتاب
Sign into Goodreads to see if any of your friends have read
تونل.
Sign In »
Reading Progress
Finished Reading
September 18, 2018
– Shelved