Maede's Reviews > The Righteous Mind: Why Good People Are Divided by Politics and Religion
The Righteous Mind: Why Good People Are Divided by Politics and Religion
by
by
زمانی که من به اجبار شرایط خانوادگیم چادر به سر میکردم و از تفکرات تحمیل شده بهم کامل پوست نانداخته بودم، پیدا کردن دوستانی که من رو فرای اعتقادات و ظاهرم ببینند سخت بود، اما غیرممکن نبود. این سوال که «واقعاً تو چطور و چرا اینجوری فکر میکنی؟» انگار همیشه در فضا شناور بود، هرچند که بیشتر اوقات پرسیده نمیشد. اما به مرور دو اتفاق افتاد: سن ما بالا رفت و این اعتقادات که در کودکی و نوجوانی به عنوان حقایق زندگی پذیرفته شده بودند، به هویت انتخابی تبدیل شدند. دوم اینکه فضای سیاسی ایران مخصوصاً از سال ۸۸ به بعد به میدان جنگی تبدیل شد که فرد نمیتونست در دو جبهه بایسته یا با «دشمن» دوستی کنه. به اینجا که رسید، من سالها بود که در سوی دیگری ایستاده بودم
اما این تغییر کمپ برای من تضاد درونیای ایجاد کرد که من رو زنده زنده سالها خورد.من هم مثل همه نمیتونستم بفهمم چطور یک انسان میتونه چنین اعتقاداتی داشته و با چشمهای بازش نبینه، مخصوصاً که سیاهی رو از توی شکم خود هیولا دیده بودم. اما مشکل اصلی اینجا بود که چون من بین همین آدمها بزرگ شده بودم، نمیتونستم و نمیتونم که موجودات سنگدل، سبک مغز و بدذاتی تصورشون کنم که ما همیشه از دشمن در ذهن خودمون میسازیم. زندگی من گواه اینه که این تصور همیشه درست نیست و اون طرف میدون جنگ هم با «آدمها» طرفیم. آدمهایی که بیشترشون بد نیستند، حتی اگر بد عمل میکنند
پس چطور این تضاد ممکنه؟ جاناتان هایت در این کتاب سعی میکنه به این سوال پاسخ بده و توضیح بده که دید همهی انسانها در مورد اینکه چه چیزی اخلاقیه (بخونید درسته) و چه چیز نیست، یکسان نیست. درسته که بعضی از ایدهها در مورد درست و غلط به نظر پایهایتر هستند (مثل محکوم کردن قتل توسط تقریباً همهی جوامع و فرهنگها)، اما کمی که از این واضحات فاصله میگیریم، سایر مسائل اونطور که ما فکر میکنیم برای بقیه واضح نیست و تعریف آنچه که واضحه بسیار فرق میکنه
هایت معتقده که انسانها شش معیار سنجش برای اخلاقی بودن مسائل دارند و هر فردی با توجه به خانوادهش، گذشتهش، فرهنگش، تحصیلاتش و عوامل دیگر، در یک نقطه از این نمودارها ایستاده و دنیا رو از اون زاویه نگاه میکنه.
:پایههای اخلاقیات از نظر این تئوری این موارد هستند
یک. مراقبت/آسیب - دو. انصاف/تقلب - سه. وفاداری/خیانت - چهار. اقتدار/براندازی - پنج. قداست/تنزل - شش. آزادی/ستم
(البته که کلمات در برگیرنده معانی اصلی این گروهها نیستند و توضیح و مثال نیازه)
برای مثال این نتایج من بر اساس تستی مبتنی بر این تئوریه و به نظر میاد که من دنیای اخلاقیات رو بیشتر از چشم مراقبت و آزادی نگاه میکنم و حرف کسی که از قداست و وفاداری صحبت میکنه رو درست متوجه نمیشم.
در مجموع جاناتان هایت در این کتاب حرکت شجاعانهای انجام داده که ورای درست و غلط بودن ایدهش ارزشمنده. از طرفی سعی کرده مسئلهای رو بررسی کنه و به یوق روش علمی در بیاره که سالهاست فلا��فهی اخلاق دربارهش فقط حرف زدند. در آخر هم ما رو با مکاتب مختلف فلسفه اخلاق به حال خودمون گذاشتند که فقط روشهای مختلفی برای تشخیص درست و غلط ارائه دادند، اما نگفتند که چرا ما از بیخ و بن اینطور متفاوت فکر میکنیم. دوم اینکه در مسیر اثباتش، جلوی بزرگان تکامل و روانشناسی تکاملی هم قد علم میکنه و از یک تئوری کمرنگ شده دفاع میکنه. سوم و مهمترینش اینه سعی میکنه (تاکید بر سعی کردن) که در مورد مسئلهای مثل اخلاق و درست و غلط وسط میدون جنگ بایسته و فقط دو طرف رو نگاه کنه که اینکار نه آسونه، نه به مذاق آدمها خوش میاد
اما در آخر مهمه بدونیم که ما با یک تئوری طرف هستیم که جای مطالعه و کند و کاو زیادی داره و نمیشه گفت کامل و متقنه. تلاش هایت برای توضیح و اثبات تئوری هم گاهی باعث شده که کتاب مجبور بشه به موضوعاتی مثل تکامل به صورت طولانی بپردازه که ممکنه خواننده رو خسته کنه. ولی بزرگترین مشکل، آمریکایی کردن کتاب توسط مثالها و موضوعاتیه که برای مخاطب جهانی به اندازهی مخاطب آمریکایی نه ملموسه، نه لزوماً اهمیت داره. مثل اختصاص دادن یک بخش بزرگ از کتاب به مسئلهی جمهوریخواهان و دموکراتها
در این روزها که هرچی ناداستان میخونم انگار خواهر و برادر یا فامیل دور کتاب قبلیه، جدید بودن ایدههای کتاب به قول انگلیسیها نفسی از هوای تازه بود و البته که مکالمات بوککلاب هم در ذهنم ماندگارش کرد
کتاب رو میتونید از اینجا دانلود کنید
Maede's Books
۱۴۰۳/۳/۱۵
اما این تغییر کمپ برای من تضاد درونیای ایجاد کرد که من رو زنده زنده سالها خورد.من هم مثل همه نمیتونستم بفهمم چطور یک انسان میتونه چنین اعتقاداتی داشته و با چشمهای بازش نبینه، مخصوصاً که سیاهی رو از توی شکم خود هیولا دیده بودم. اما مشکل اصلی اینجا بود که چون من بین همین آدمها بزرگ شده بودم، نمیتونستم و نمیتونم که موجودات سنگدل، سبک مغز و بدذاتی تصورشون کنم که ما همیشه از دشمن در ذهن خودمون میسازیم. زندگی من گواه اینه که این تصور همیشه درست نیست و اون طرف میدون جنگ هم با «آدمها» طرفیم. آدمهایی که بیشترشون بد نیستند، حتی اگر بد عمل میکنند
پس چطور این تضاد ممکنه؟ جاناتان هایت در این کتاب سعی میکنه به این سوال پاسخ بده و توضیح بده که دید همهی انسانها در مورد اینکه چه چیزی اخلاقیه (بخونید درسته) و چه چیز نیست، یکسان نیست. درسته که بعضی از ایدهها در مورد درست و غلط به نظر پایهایتر هستند (مثل محکوم کردن قتل توسط تقریباً همهی جوامع و فرهنگها)، اما کمی که از این واضحات فاصله میگیریم، سایر مسائل اونطور که ما فکر میکنیم برای بقیه واضح نیست و تعریف آنچه که واضحه بسیار فرق میکنه
هایت معتقده که انسانها شش معیار سنجش برای اخلاقی بودن مسائل دارند و هر فردی با توجه به خانوادهش، گذشتهش، فرهنگش، تحصیلاتش و عوامل دیگر، در یک نقطه از این نمودارها ایستاده و دنیا رو از اون زاویه نگاه میکنه.
:پایههای اخلاقیات از نظر این تئوری این موارد هستند
یک. مراقبت/آسیب - دو. انصاف/تقلب - سه. وفاداری/خیانت - چهار. اقتدار/براندازی - پنج. قداست/تنزل - شش. آزادی/ستم
(البته که کلمات در برگیرنده معانی اصلی این گروهها نیستند و توضیح و مثال نیازه)
برای مثال این نتایج من بر اساس تستی مبتنی بر این تئوریه و به نظر میاد که من دنیای اخلاقیات رو بیشتر از چشم مراقبت و آزادی نگاه میکنم و حرف کسی که از قداست و وفاداری صحبت میکنه رو درست متوجه نمیشم.
در مجموع جاناتان هایت در این کتاب حرکت شجاعانهای انجام داده که ورای درست و غلط بودن ایدهش ارزشمنده. از طرفی سعی کرده مسئلهای رو بررسی کنه و به یوق روش علمی در بیاره که سالهاست فلا��فهی اخلاق دربارهش فقط حرف زدند. در آخر هم ما رو با مکاتب مختلف فلسفه اخلاق به حال خودمون گذاشتند که فقط روشهای مختلفی برای تشخیص درست و غلط ارائه دادند، اما نگفتند که چرا ما از بیخ و بن اینطور متفاوت فکر میکنیم. دوم اینکه در مسیر اثباتش، جلوی بزرگان تکامل و روانشناسی تکاملی هم قد علم میکنه و از یک تئوری کمرنگ شده دفاع میکنه. سوم و مهمترینش اینه سعی میکنه (تاکید بر سعی کردن) که در مورد مسئلهای مثل اخلاق و درست و غلط وسط میدون جنگ بایسته و فقط دو طرف رو نگاه کنه که اینکار نه آسونه، نه به مذاق آدمها خوش میاد
اما در آخر مهمه بدونیم که ما با یک تئوری طرف هستیم که جای مطالعه و کند و کاو زیادی داره و نمیشه گفت کامل و متقنه. تلاش هایت برای توضیح و اثبات تئوری هم گاهی باعث شده که کتاب مجبور بشه به موضوعاتی مثل تکامل به صورت طولانی بپردازه که ممکنه خواننده رو خسته کنه. ولی بزرگترین مشکل، آمریکایی کردن کتاب توسط مثالها و موضوعاتیه که برای مخاطب جهانی به اندازهی مخاطب آمریکایی نه ملموسه، نه لزوماً اهمیت داره. مثل اختصاص دادن یک بخش بزرگ از کتاب به مسئلهی جمهوریخواهان و دموکراتها
در این روزها که هرچی ناداستان میخونم انگار خواهر و برادر یا فامیل دور کتاب قبلیه، جدید بودن ایدههای کتاب به قول انگلیسیها نفسی از هوای تازه بود و البته که مکالمات بوککلاب هم در ذهنم ماندگارش کرد
کتاب رو میتونید از اینجا دانلود کنید
Maede's Books
۱۴۰۳/۳/۱۵
Sign into Goodreads to see if any of your friends have read
The Righteous Mind.
Sign In »
Reading Progress
December 25, 2023
–
Started Reading
December 25, 2023
– Shelved
August 28, 2024
–
Finished Reading
September 6, 2024
– Shelved as:
1403
September 6, 2024
– Shelved as:
read-in-english
September 6, 2024
– Shelved as:
nonfiction
September 6, 2024
– Shelved as:
audiobook
Comments Showing 1-2 of 2 (2 new)
date
newest »
message 1:
by
Yousof
(new)
Sep 06, 2024 06:10AM
من کتاب رو نخوندم ولی با خوندن ریویوی شما و ریویوهای دیگه کتاب اولین سوالی که به ذهنم اومد این بود که این ۶ تا معیار رو از کجا میاره. چرا این ۶ تا و چرا چیزهای دیگه نه؟
reply
|
flag
Yousof wrote: "من کتاب رو نخوندم ولی با خوندن ریویوی شما و ریویوهای دیگه کتاب اولین سوالی که به ذهنم اومد این بود که این ۶ تا معیار رو از کجا میاره. چرا این ۶ تا و چرا چیزهای دیگه نه؟"
از روش علمی استفاده میکنه. فرضیه میده، آزامایش طراحی میکنه (در اینجا یک مصاحبه مبتنی بر پرسشهای خاص) و ازش نتیجهگیری میکنه. حتی اول ۵ مورد به دست میاره و بعد ششمی رو اضافه میکنه. کل بخش اول کتاب در مورد همین پروسهست
از روش علمی استفاده میکنه. فرضیه میده، آزامایش طراحی میکنه (در اینجا یک مصاحبه مبتنی بر پرسشهای خاص) و ازش نتیجهگیری میکنه. حتی اول ۵ مورد به دست میاره و بعد ششمی رو اضافه میکنه. کل بخش اول کتاب در مورد همین پروسهست