俳句 = Haiku, Kimie Maeda Haiku is a very short form of Japanese poetry in three phrases, typically characterized by three qualities: 1 - The essence of haiku is "cutting" (kiru). 2 - Traditional haiku. 3 - Kigo. تاریخ نخستین خوانش: روز دوازدهم ماه اکتبر سال 2003 میلادی عنوان: لاک پوک زنجره، هایکوی ژاپنی از زبان ژاپنی؛ گردآوری: کیمیه مائه دا؛ مترجم: عسکری پاشائی؛ تهران، یوشیج: مرکز بیل المللی گفتگوی تمدنها، 1381؛ در 187 ص؛ شابک: 9789649254869؛ چاپ دیگر: تهران، نشر چشمه؛ 1394؛ در 183 ص؛ موضوع: شعر هایکو ژاپنی - سده 20 م این مجموعه یکصدوپنجاه هایکو در بر دارد. ا. شربیانی
ده پانزده سال پیش این نسخه از کتاب را خوانده بودم:ـ https://www.goodreads.com/book/show/1... نسخهی نشر چشمه به نظرم فرقی با قبلی نداشت، جز اینکه من کتاب الکترونیکی خریدم و به نظرم آمد صفحهآراییاش به هم ریخته بود.ـ کتاب «لاک پوک زنجره» به نظرم هایکوییترین کتاب هایکوی ایران است. مترجمانش از ژاپنی ترجمه کردهاند و سعی کردهاند ویژگیهای اصیل و سادگی حیرتآور هایکوها را نشان بدهند. بگذریم از این که ع. پاشایی متخصصِ ذن و ادبیات و فرهنگ ژاپن و شرق آسیاست. یعنی مغز شعرها را درک میکند. اما به دلیل همین ترجمهی ظاهراً ساده، متن برای ناآشنایان به هایکو ممکن است نچسب به نظر بیاید. منظورم این است که اگر میخواهید تازه وارد دنیای هایکوخوانی بشوید، با این کتاب شروع نکنید!ـ
چنانکه خود پاشایی در مقدمه توضیح داده، این کتاب در آغاز چیزی نبوده جز ویرایش دوم کتاب صد هایکوی مشهور. اما به تدریج دو عامل باعث شده که این کتاب به کتاب تازه ای بدل شود: 1) کنار گذاشتن کامل ترجمه ی بیوکانن - و همینطور اغلب توضیحات او؛ 2) افزوده شده حدود 50 هایکو از دیگر منایع. البته خواننده ی این کتاب بارها هایکوهای تکراری آن مجموعه را تشخیص می دهد اما کم نیستند مواردی که عوض شدن ترجمه عملا هایکو را به چیز دیگری بدل کرده است
من کتاب صد هایکوی مشهور را بیشتر دوست دارم به چند دلیل: 1) زبان ادبی تر و 2) توضیحات برانگیزاننده تر - حتی اگر به قول پاشایی این توضیحات خیلی جاها لزوما ربطی به هایکو نداشته باشد. پاشایی اصرار دارد که هایکو را نباید ادبی کرد و برای همین زبان ترجمه زمخت است. گویی تنها وظیفه ی هایکو انتقال یک تجربه ی حسی است. اما به نظرم دلالاتی که در توضیحات خود پاشایی هست نشان می دهد که گاهی شاعران در استفاده از آرایه های معنوی و حتی لفظی در هایکوهای خود تعمد داشته اند. حال که اینگونه است چرا دست مترجم را ببندیم
به همین سادگی بهار آمده یک آسمان زرد روشن ایسّا آسمان باز
به خانه باز میگردد پس از شکار قرقاولی آفتاب هنوز در اوج آسمان است بوسون شکار قرقاول شادی باشکوهیست، مثل شکوه آفتابِ زَر
شام گاهان تماشای گردهی قزلآلاها در پایابها ئونیتسورا ماهیها در جریان تند آب پیش و پس میروند، و شکمهای سیمگونشان در تاریکی میدرخشد تاب نرم رقص ماهی در بلور آب
نسیم لطیف بهاری از میان جوزار سبز هجوم میآورد صدای آب موکودو نسیم که از فراز خوشهها میوزد، صدائی ایجاد میکند شبیه به صدای جریان آب، و صدالبته حال و هوایی به لطافت امواج سبز و نرم آب خواب گندمزارها
برفها آب شده دِه دلّادل بچهها ایسّا غوغای بازی بچهها، جریان زندگی آمدن، رفتن، دویدن
شخم کردن کشتزار.- مردی که راه پرسیده بود از نظر پنهان شده بوسون کشاورز چنان غرق کار است که وقتی پاسخ مسافری را میدهد، از حال خود باخبر نیست، مثل کسی که در خواب راه میرود. تازه وقتی مسافر از نظر پنهان شده، به خود میآید و از ماجرا آگاه میشود کار کردن، کار کردن
روستایی کوهنشین هوکایش را بالش خویش میکند کاکلیها میخوانند ایسّا استراحت نیمروز خستگی آرمیدن
از برای من کوکو میخواند و کوه به نوبت ایسّا بلبلان کوهی آواره
نه آسمانی، نه زمینی تنها برف است که یکریز ��یبارد هاشیا شب برفی
جایی برای ماندن نیافته سایههای آتشها ردیف خانهها در برف بوسون بوسونِ مسافر را کسی بیتوتهگاهی نداده. با این حال، در تقابل با سفیدی برف کوچه، رقص شعلههای آتش که ازپشت پنجره به چشم میآید چه زیباست رویاهای گرم شعله
آسمان مال من است زمین مال من است من چه ثروتمندم کیارستمی آری، آری، زندگی زیباست
بخشی از منظومهی آرش، سرودهی سیاوش کسرایی گفته بودم زندگی زیباست گفته و نا گفته، ای بس نکتهها کاینجاست آسمان باز آفتاب زر باغهای گل دشتهای بی در و پیکر
سر برون آوردن گل از درون برف تاب نرم رقص ماهی در بلور آب بوی عطر خاک باران خورده در کهسار خواب گندم زارها در چشمهی مهتاب آمدن، رفتن، دویدن عشق ورزیدن در غم انسان نشستن پا به پای شادمانیهای مردم پای کوبیدن
کار کردن، کار کردن آرمیدن چشم انداز بیابانهای خشک و تشنه را دیدن جرعههایی از سبوی تازه آب پاک نوشیدن
گوسفندان را سحرگاهان به سوی کوه راندن هم نفس با بلبلان کوهی آواره خواندن در تله افتاده آهو بچگان را شیر دادن نیمروزخستگی را در پناه دره ماندن
گاه گاهی زیر سقف این سفالین بامهای مه گرفته قصههای در هم غم را ز نم نم های بارانها شنیدن بی تکان گهوارهی رنگین کمان را در کنار بام دیدن
یا، شب برفی پیش آتشها نشستن دل به رویاهای دامنگیر و گرم شعله بستن...
آری، آری، زندگی زیباست زندگی آتشگهی دیرنده پابرجاست گر بیفروزیش، رقص شعلهاش در هر کران پیداست ورنه، خاموش است و خاموشی گناه ماست
پینوشت یک. منظومهی آرش کمانگیر رو کلاس سوم چارم که بودم از کتابخونهی بابا ورداشتم و خوندم. چون برخلاف باقی کتابها لاغر بود. خوشم اومد، دو سه صفحهش رو حفظ کردم. ته ذهنم مونده از اون موقع. این چند وقته که کمی هایکو خوندم، دوباره یاد اون شعر افتادم. دیدم شباهتهایی بین اون شعر و بعضی هایکوها هست. و به نظرم این یه چیزو میرسونه: هی، فلانی زندگی شاید همین باشد. همین ماه و خورشید و باران و شادی و غم. و همینها چه زیباست، که توجه آدمهای بااحساس و تیزبین ایران و ژاپن و احتمالاً خیلی جاهای دیگه رو جلب کرده
پینوشت دو. آخر هر هایکو، ربطش رو به شعر کسرایی آوردم. قبول دارم که گاهی چندان مرتبط نیستند
عسکری پاشایی را باید یکی از استوانه های معاصر در شناخت ادبیات و تارخ و فلسفه شرق دور دانست. احاطه نظری او به جریانات و اتفاقات فرهنگ چین ، ژاپن و نیز آیین های بودایی و لامایی و ...، او را از جمله صاحبنظران این حوزه گردانیده است. کتاب قبلی او "هایکو" که با مشارکت احمد شاملو منتشر شده، از این لحاظ دارای اهمیت است. لاک پوک زنجره باری، پس از هایکو به طبع رسیده و از این روی تصحیحات و تغییرات لازم در ترجمه بعضی هایکو ها را می توان دید. نقطه قوت این کتاب استفاده از یک ژاپنی زبان در کنار مترجم پارسی است که سبب می شود انتقال حس و جان ژاپنی به فارسی سهل تر صورت گیرد. برخلاف کتاب هایکو که تقسیم بندی آن بر اساس دوره های زمانی و هایکو سرایان بود، لاک پوک زنجره بر اساس فصول چهارگانه طبیعت تقسیم بندی شده است. مثلاً در فصل بهار، تمامی هایکوهای سروده شده برای این فصل که حاوی فصل-واژه (به متن رجوع شود) بهار هستند، چه از قدما و چه از معاصران آورده شده است. در ادامه هر هایکو نیز شرحی مختصر و مفید دیده می شود.
مقدمه مکفی، ترجمه ظریف و تحشیه کامل با توضیحات دلنشین فرامتنی که برای تکمیل لذت هایکو لازمه، صفحهآرایی مناسب و زیبا، انتخابهای درست شعر. برای بار دوم کتاب رو تورق کردم و به لطف و زحمت علی پاشایی، همچنان از بهترین مجموعههای هایکوی ترجمه شده به فارسیه. مخصوصا که romanticize شده شعرها هم در کنار خط ژاپنی هست، این برای من بسیار جذابه چون هجا و آهنگ در هایکو خیلی مهمه و با این کتاب امکان زمزمهای این ۵-۷-۵ های عزیز رو مشابه با اصالت آواشون دارم.
-به همین سادگی بهار آمده یک آسمان زرد کم عمق -گل افتاده به شاخه دیدم که باز میگردد پروانه است. -به خاک افتاده بادبادک را روحی نبوده است -تلخ است یا نه نمیدانم، اما نخستین چیدن خرمالو -برای آن کس که شاخهها را میشکند عطر میپراکنند شکوفههای آلو -اگر چیزی بگوید لبها سرد میشود باد پاییزی -پاییز عمیقتر میشود در همسایگی او چه میکند -صدای چیزی که خود به خود به زمین افتاد مترسک -سرمای پاییزی در تن نفوذ میکند روی شانهی سر همسر درگذشتهام پا مینهم در اتاق خواب